دامداری در گرداگرد کاشمر(ترشیز کهن) همچون بسیاری از مناطق میهن عزیزمان ایران، از مشاغل عمده مردم به ویژه روستائیان محسوب میشود.
نوروز، نزد روستائیان موعد تجدید پیمانهایی هرچند نانوشته است، ولی به عنوان میراثی از پیشینیان به یادگار ارج نهاده میشود.
انتخاب افرادی که میخواهند کارهای عمومی یا قشری از مردم را انجام دهند، انجام تعهدات و دیونی که نسبت به یکدیگر در طول سال دارند، همه و همه در این ایام صورت میگیرد.
آنها میگویند “نوروز، روز از نو، روزی از نو”.
در همین خصوص روشندل، یکی از پژوهشگران بومی منطقه کاشمر، در گفتوگو با ایسنا، منطقه خراسان، می گوید: شب آخر سال که فردای آن اولین روز سال جدید است، دامدارانی که تعداد زیادی دام (بالای 200 رأس) دارند، برای نگهداری گوسفندان خود و چرا در بیابان، فردی را به عنوان چوپان انتخاب میکنند که از نوروز به مدت 9 ماه گوسفندان را به صحرا ببرد و دامدارانی هم که تعداد گوسفندانشان اندک است، در مسیرهای مختلف(قلعه نو، قلعه بالا، پایین و بالای ده) دور هم جمع میشوند و راجع به انتخاب چوپان با همدیگر مشورت میکنند و تصمیم میگیرند گلههای گوسفندان و چوپان را مشخص کنند.
وی می گوید: صبح نوروز، گلهایها در خانههای یکدیگر را میکوبند و چوپان هم در مسیر فریادخوانی میکند و گاهی هم صاحبان گوسفندان را به نام کربلایی، حاجی، مشهدی، سالار و . . . صدا میزند که گوسفندان خود را از منازل رها کنند و به گله بیاورند، وقتی همه جمع شدند، چوپان به اتفاق یکی از صاحبان گوسفندان راهی صحرا میشود و دیگر افراد برای سلامتی چوپان و گوسفندان خود دعا میکنند.
وی ادامه میدهد: به فردی که همراه چوپان است، “گَمَری” گویند، او موظف است به اندازه یک شبانهروز قوت و غذا، چایی و … برای خود و چوپان و مقداری نان خشک برای سگهای گله به همراه داشته باشد.
وی با بیان اینکه به همین ترتیب هر روز ساعت 7 یا 8 صبح، فرد دیگری از صاحبان گوسفندان و به خاطر جشنهای نوروزی، دید و بازدید اقوام و خویشان جایگزین گَمَری میشود، ادامه میدهد: گله را تا روز سیزدهبدر صبح به صحرا میبرند و ساعاتی بعد از اذان مغرب به روستا میآورند.
روشندل با اشاره به این که در روزهای اول، صاحبان گوسفندان در محل معینی جمع میشوند تا گوسفندان خود را به منازل ببرند، تصریح میکند: پس از گذشت یکی دو روز، گوسفندان خود قادر به تشخیص و مراجعت به منازل صاحبان خود هستند.
وی با اعلام اینکه روز سیزدهبدر صاحب گوسفندان چون میداند که از فردای آن روز گله به صورت شبانهروزی در کوه و بیابان خواهد بود، هر کدام رنگی یا نشانی بر گوسفندان خود میگذارند و بر گردن تعدادی از گوسفندان قویتر هم “درای” یا همان زنگوله میبندند تا با صدای زنگولهها و آهنگ حاصل از آن، هم چریدن لذتبخش شود و هم نشانی برای چوپان و سگ و گمری باشد، میگوید: دامداران معتقدند که سیزده نحس است و شگون ندارد، به همین جهت برای اینکه ضرر و زیانی به گوسفندان و گله وارد نشود، از روز چهاردهم گله را به صورت شبانهروزی در صحرا و بیابان نگه میدارند.
روشندل اظهار میکند، در هر ماه یک یا دو روز به چوپان فرصتی داده میشود تا برای دیدار با خانواده و انجام کارهای شخصی، نظافت و… به روستا بیاید در آن زمان باید دو نفر از صاحبان گوسفندان همراه گله باشند.
وی با بیان اینکه این قراردادها و قانونهای نانوشته به صورت روتین و به موقع انجام میشود و نیاز به نظارت و کنترل ندارد و همه با همان قول و قرارهای کلامی که با هم داشتهاند، وظیفه خود را انجام میدهند، میگوید: برای چوپان هم مزد مشخصی را تعیین میکردند که در قدیمالایام گندم یا آرد بود و یک دوره از شیر گوسفندان و پس از مدتی به جای کالا، وجه نقد جایگزین شد که به ازای هر رأس گوسفند مبلغ مشخصی تعیین میشد.
روشندل افزود: نصف آن را در یکی دو ماه ابتدای سال پرداخت میکردند و بقیه آن را پس از پایان مدت قرارداد یعنی در شروع فصل زمستان و یخبندان که اخیراً قراردادها چوپانی را تا میزان (اول مهرماه) تعیین میکنند و برای حسن انجام کار و تعهدات، یک نفر به عنوان سرپرست تعیین میشود تا آنچه در قراردادها آمده را پیگیری کرده و به نتیجه برسد و در قبال این وظیفه، از دو تا پنج گوسفند او، مزدی دریافت نمیشود.