نگاهی به گذشته چپ ترشیز

حسن حسن زادهخبازمرحوم عربی کاشمر

از مجموع 9 مجلس که تاکنون تشکیل شده است جناح چپ ترشیز توانسته  با رکورد 2 حضور متوالی در ابتدای  انقلاب و 3 حضور متوالی در دوران پس از جنگ آمار خوبی از خود به جای بگذارد در این 9 دوره چپ سنتی 6 دوره راست سنتی 2 دوره و اگر بتوان برای نماینده محترم فعلی عنوان راست جدید را برگزید راست جدید نیز یک دوره در مجلس حضور داشته است،  اما در 3 دوره اخیر کرسی نمایندگی مجلس بین کاندیداهای چپ و راست دست به دست شده است که این امر برای  یک جریان سیاسی امر پسندیده ای نیست و بر جناح چپ ترشیز است که در جهت حضور متوالی در پارلمان برنامه ریزی کند  به راستی چه عاملی باعث می شود که حضور نمایندگان جناح چپ ترشیز در مجلس شورای اسلامی به یک بازی یکی بود یکی نبود تبدیل شود  و امکان حضور مستمر از آنها گرفته شود ؟ این مطلب تلاشی ست برای بررسی عملکرد جناح چپ ترشیز در گذشته .گمان دارم  که در این راستا بایستی به واکاوی مسائل زیر پرداخت :
عملکرد شخص نماینده، عملکرد دفاتر ارتباط مردمی نماینده در سطح منطقه،آرایش نیروهای سیاسی منطقه،وضعیت جناح چپ دیار ترشیز، اوضاع حاکم بر جو سیاسی کشور، عملکرد ستادهای انتخاباتی
این مسایل در ارتباط کامل با یکدیگر هستند  و برای  به دست آوردن یک تحلیل دقیق بایستی تک تک آنها را به طور مجزا بررسی نمود:
عملکرد شخص نماینده:
در این خصوص بایستی عملکرد را به دو حوزه عملکرد منطقه ای و عملکرد سیاسی تقسیم نمود:
الف)عملکرد منطقه ای:جناح چپ در انتخابات مجلس هشتم اعلام می کرد که بایستی از نماینده پارلمان انتظارات پارلمانی داشت و  از او خواست که که عملکرد پارلمانی مناسبی داشته باشد  در فراکسیونها و و کمیسیونها حضور فعال داشته باشد  در مذاکرات صحن علنی  حضور جدی  داشته باشد وارد لابی های مختلف شود و سطح رایزنی های خود را بالا ببرد نه اینکه اتنرژی خود را صرف امور منطقه ای نماید اما این شعار به طور جدی مطرح نمی شد و طوری نبود که گویی با مردم اتمام حجت کرده باشند و خود را از قید اقدامات عمرانی  منطقه ای رها نمایند از سویی باور عمومی و انتظار عمومی از نماینده ای که 3 دوره متوالی و 4 دوره مختلف در مجلس حضور می یافت  نیز این بود که کارکرد عمرانی منطقه ای پرباری داشته باشد  بی شک نماینده محترم نیز در این خصوص تلاشهایی کرده بودند افتتاح فاز اول کارخانه کاشی و راه اندازی  دانشگاه دولتی از مهمترین این اقدامات بود اما شاید استقرار آنها در یک منطقه شهری (کاشمر) باعث می شد که رضایتمندی عمومی در سراسر حوزه انتخابیه ایجاد نگردد و همچنین بسیاری از مردم از نماینده ای که برای چهارمین بار به مجلس می رفت انتظارات بیشتری  داشتند  و تعداد آرای آنها نشان داد که آنها از این کارنامه راضی نبوده اند  و منتظر دستاوردهای درخشانتری بوده اند هر چند نبایستی از موانع موجود بر سر راه،مانند استقرار یک دولت ناهمسو با خط مشی سیاسی نماینده وقت غفلت کرد اما در حقیقت این نمی تواند برای توده های مردم قانع کننده باشد
ب)عملکرد سیاسی:عملکرد سیاسی نماینده دوره هشتم داستان پرماجرایی است حقیقت آنست که سطح فعالیتها رایزنیها و مصاحبه ها،لابیها و نطقهای جناب آقای خباز بالا بود و ایشان یکی از فعالترین نمایندگان استان خراسان در دوره هشتم بودند  لذا از این بابت بایستی از ایشان سپاسگزار بود اما برای نقد عملکرد سیاسی ایشان بایستی به موقعیت سیاسی ایشان در دوره انتخابات هشتم توجه کرد تا بدانیم با چه فردی روبه رو هستیم  در آن زمان آقای خباز فردی بود با سابقه 3 دوره حضور متوالی در مجلس،سابقه فعالیت در آموزش و پرورش در سطوح عالی استانی، سابقه فعالیت به عنوان معاون سازمان بهزیستی کل کشور،سابقه فعالیت  حزبی در 2 حزب اصلاح طلب، دیدگاه سیاسی ایشان چپ سنتی و مذهبی بوده وهست اما حامیان اصلی آقای خباز،که حضور  آنها در ستادها و برنامه ریزی های انتخاباتی تاثیر چشمگیری بر پبروزی ایشان داشت طیف بسیار متنوع و متکثری بودند و نماینده محترم در دوره انتخابات به این طیفهای متنوع وعده داده بودند که در طول نمایندگی با نظر داشت خواسته های آنها فعالیت نمایند اما متنوع بودن گروههای مرجع حامی آقای خباز باعث می شد که امکان راضی نگه داشتن همه آنها کمتر شود این موضوع در انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و سالهای پس از آن به اوج خود رسید  در این دوره تعارض آرای سیاسی هواداران آقای خباز با اندیشه و عمل نماینده محترم  به بیشترین میزان خود رسید حساسیت خاص شرایط پس از انتخابات ریاست جمهوری باعث شده بود که ایشان عملکرد شدیدا محافظه کارانه ای در پیش بگیرند ناگفته پیدا بود ایشان تمایل داشت طوری رفتار کند که به طور همزمان رضایت هواداران چپ گرای خود را کماکان حفظ کند و در عین حال خاطر دوستان راست گرا و عمدتا تهران نشین خویش را آزرده نسازد  امری که محال بود.آقای خباز می خواست از اقیانوس پرتلاطم  پس از انتخابات 88 بگذرد اما دامنش تر نشود محافظه کاری ایشان گاه بدان حد می رسید که دیگر نمی شد به راحتی گفت که ایشان هنوز هم چپ گرا باقی مانده است این موضوع باعث ناراضی شدن طیف وسیعی از گروههای مرجع حامی ایشلن شده بود لذا برخی از اعضا این گروهها در انتخابات مجلس نهم یا به همکاری خود با ستاد آقای خباز ادامه ندادند و یا بدون انگیزه کافی به میدان آمده بودند و این  باعث می شد تاثیرگذاری حضور آنان کاهش یابد
عملکرد دفاتر ارتباط مردمی:
دست اندرکاران دفاتر ارتباط مردمی تلاشهای زیادی به خرج دادند در 2 سال آغازین دوره هشتم نگارنده خود در شهر کاشمر شاهد  بود که پرسنل دفتر کاشمر دائم در تلاش هستند تا وظیفه خود را به خوبی انجام دهند در سایر دفاتر نیز اوضاع به همین منوال بود  لذا از این بابت بایستی از آنان سپاسگذاری کرد   اما پس از چند بار مراجعه به دفاتر این احساس در من به وجود آمده بود که انگار دفتر ارتباط مردمی نماینده،تبدیل به یک سازمان خیریه شده است که به دنبال وام ازدواج  و کمک هزینه  درمان و معافیت سربازی و……برای خیل انبوه مراجعان شده است،گمان می کنم که در تمام 4 سال دوره هشتم نیز همین روند ادامه یافته بود باید توضیح دهم که منظور من آن نیست که دفاتر ارتباط مردمی نباید این مسائل را دنبال می کردند بلکه بسیار بجا بود که آنها به ارجاعات مردمی پاسخ دهند اما باید تلاش می شد تا در ضمن پرداختن به این خواستهای مردمی از مسائل کلان حوزه انتخابیه غفلت نگردد اما گمان می کنم به دلیل محدودیت توان و امکانات دفاتر امکان پیگیری تمامی این مسایل وجود نداشت لذا فروکاستن سطح عمل دفاتر ارتباط مردمی به دفتری که بیشتر اوقات صرفا مشکلات معیشتی مردم را دنبال می کند  اشتباهی بود که تاثیر خود را بر میزان آرای مردم بر جای گذاشت اگر دفاتر می توانستند با گسترش حوزه فعالیت خود، به مسائل کلان منطقه ای رسیدگی بیشتری کنند شاید در این دوره نیز کاندیدای جناح چپ بر صندلی های سبز پارلمان تکیه می کرد
اوضاع حاکم بر جو سیاسی کشور :
دور دور چپ ها نبود یک دولت راست گرای افراطی بر سرکار بود اکثریت مجلس نیز متاثر از دولت بوده  و آنان نیز در طیف راست جوان و افراطی تعریف می شدند رسانه ها به کلی راست گرا شده بودنداکثریت قریب به اتفاق  مطبوعات چپ تعطیل بود و احزاب چپ دوران کم فروغی را پشت سر می گذاشتند البته در گذشته باور عمومی این بود که اوضاع سیاسی دیار ترشیز با اوضاع سیاسی سایر نقاط کشور تفاوت دارد  اما گمان می کنم به دلیل یک دست شدن جو سیاسی کشور دیگر این قاعده صدق نمی کرد و دیار ترشیز نیز تحت تاثیر کل کشور بود،جو روستاها به شدت احمدی نژادی شده بود و واضح بود که دیگر نمی توان بر روی آرای مردم روستاها حساب باز کرد هر چند برنامه های ده گردشی بسیارزیادی در دستور کار اقای خباز بود اما در صبحگاه 23 خرداد 88 لااقل بر نویسنده این مطلب روشن بود که روستاییانی که با این اشتیاق در انتخابات ریاست جمهوری به یک راستگرای افراطی رای میدهند یقینا در انتخابات مجلس به یک چپ سنتی رای نخواهند داد بعدهااجرای قانون هدفمند شدن یارانه ها باعث ایجاد یک سازمان رای جدید در کشور و به ویژه در روستاها شد سازمانی که بسیج می شد تا رای خود را به حساب بانی این قانون و حامیان او  بریزد
آرایش نیروهای سیاسی منطقه:
گمان می کنم آرایش نیروهای سیاسی منطقه با دوره های قبل تفاوت زیادی کرده بود و احتمالا در تحلیل مدیران ستادها به این موضوع توجه جدی نشده بود در طول دوره مجلس هشتم موقعیت راست ها در کل کشور تقویت شده بود و این مهم در دیار ترشیز نیز مشهود بود در میان مدیران و مسئولان منطقه نیز شاید آقای خباز تنها مسئول چپ گرای منطقه بود و سایرین به کلی راست گرا بودند و این خود باعث بروز برخی اختلافها در طول دوران مجلس هشتم می شد  از طرفی موقعیت رقبای آقای خباز در انتخابات نهم با موقعیت رقبایی ایشان در سایر انتخاباتها ی قبل تفاوت داشت لازم به ذکر است در انتخاباتهای قبل  شاید رقبای قویتر و بزرگتری به مصاف آقای خباز امده بودند اما  برخی از انها مانند جناب مهندس شوکت فدایی دیر امدند و فرصت کافی برای تبلیغات نداشتند برخی مانند اقای سید حسن رسولی که بعدها به سمت استانداری خراسان بزرگ منصوب گردید  نتوانستند ارتباط موثر و کافی با توده مردم برقرارنمایند در این دوره اما رقبای ایشان هم سر وقت آمده بودند و زمان کافی جهت تبلیغات  د راختیار داشتند  و هم اینکه کم فروغ شدن فعالیتهای چپ گرایانه در سطح کشور باعث شده بود که انان بتوانند بهتر مانور دهند  و هم اینکه هر کدام به نوعی میزان ارای آقای خباز را کاهش دادند داستان انتخابات مجلس نهم داستان یک مویز و چهل قلندر بود و نسبت آقای خباز و سایر رقبایش به مثابه کسی بود که یک تنه به مصاف لشگری برود کافی بود که آنها با هم متحد باشند و هر کدام ضربتی بزنند تا حریف زانو بزند که زد  جناب آقای بلوکیان از آرای سنتی خود برخوردار بودند لذا در سبد ارای مردم دیار ترشیز باید سهم ایشان را در نظر گرفت حجت الاسلام والمسلمین یعقوبی توانستند آرای قشر مذهبی و روحانی منطقه را به خود جلب نمایند جناب اقای اسماعبل نیا نیز توانستند با برانگیختن احساسات بومی، آرای منطقه مادری خود را به سود خود به جیب بزنند این همه خود باعث ریزش آرای آقای خباز می شد از سویی باید پذیرفت که عموم مردم نیز از جنگ فرسایشی بین راست سنتی و چپ سنتی (آقایان بلوکیان و خباز) خسته شده بودند و دوست نداشتند اوضاع منطقه همچنان در این وضعیت بیمارگونه دوقطبی باقی بماند تبلیغات ستاد این دو طرف نیز جذابیت خود را برای مردم از دست داده بود در این میان اقای اسماعیل نیا با معرفی خود به عنوان فردی که دارای تحصیلات دانشگاهی در سطح دکتراست سابقه مدیریت در سطوح عالی دارد با جریان سیاسی حاکم بر کشور همسو می باشد و می تواند در ازای این همسویی،موهبتهایی را نصیب منطقه کند توانستند از شکاف موجود در جنگ سرد بین دو قطب سنتی چپ و راست نهایت استفاده را ببرند و به عنوان رقیب سایه جلو بیایند و در نهایت بازی را به نفع خود عوض کنند
وضعیت جناح چپ در دیار ترشیز:
صرف نظر از فترت حاکم بر جریان چپ در سراسر کشور در نقد جریان چپ ترشیز می توان به مسائل ذیل اشاره نمود
الف):ضعف تشکیلاتی و سازمانی:چپ ترشیز از پتانسیل های بالایی برخوردار است که مهمترین آنها نیروی انسانی کارآمد خوش فکر و توانمند و پرسابقه آن می باشد اما به نظر می رسد جریان چپ نتوانست نیروهای خود را به خوبی سازماندهی کند  تنها گروهی که در تمام سالهای مجلس هشتم  از نظم تشکیلاتی مناسبی برخوردار بود جریان فرهنگیان بود  که فعالیت آنان جای تقدیر و تشکر  دارد اما جا داشت که بزرگان دیار ترشیز برای سازماندهی و انسجام بخشی به سایر فعالان چپ از قبیل کارمندان صنعتگران پزشکان کسبه و بازاریان قشر مذهبی و هیاتی کشاورزان،ورزشکاران و….. چاره ای می اندیشیدند گمان دارم برخی از عناصر جناح چپ با خود می اندیشند که بزرگان جریان فقط در شب انتخابات به یاد آنان می افتند و در طول دوره نه یادبود و خبرگیری مناسبی از آنان صورت می گیرد و نه به اندیشه ها و آراء آنان توجه مناسبی می شود گاه با خود می اندیشیدم که گویی بزرگان جناح چپ ترشیز تمایلی به مشارکت بخشی به تمامی اقشار ندارند به خاطر دارم در همان اوائل دوره هشتم مجلس،برخی از دوستان ایده راه اندازی اتاق فکر در دفتر نماینده محترم را مطرح نمودند و حتی جلساتی نیز به همین منظور به راه افتاد اما طرز برخورد بزرگان جریان و مسئولان دفاتر ارتباطی به گونه ای بود که انگار هیچ علاقه یا احساس نیازی به ایجاد چنین تشکلی وجود ندارد لذا در اندک زمانی این ایده بلا استفاده و متروک ماند و آن برخورد انگیزه صاحبان این ایده را تضعیف کرد از سویی گمان می کنم یا به دلیل فعالیت پررنگ جریان فرهنگیان یا عدم فعالیت سایر اقشار نوعی تمامیت خواهی ایجاد شده بود و تو گویی که جریان فرهنگیان قصد داردکه همه کاره و آچار فرانسه جریان باشد موضوعی که در عمل شدنی نبود و باعث کنار راندن بیش ار پیش سایرین می شد
ب)باور این همانی جناح چپ و آقای خباز: حضور جناب خباز در 4 دوره از مجلس و پیروزیهای ایشان که همگی با اختلاف معناداری با فرد دوم انتخابات شکل گرفته بود،دامنه وسیع ارتباطات آقای خباز با شخصیتهای مختلف چپ و راست در عرصه کشوری،نطق های به یاد ماندنی ایشان همه و همه باعث تحکیم و تثبیت جایگاه ایشان شده بود به حدی که برای عده ای این باور نادرست شکل گرفته بود که انگار جناح چپ ترشیز فقط و فقط در آقای خباز خلاصه می شود و نیروی دیگری ندارد یا به نیروی دیگری نیاز ندارد هرچند هراز گاهی نغمه کم رمقی دال بر کادر سازی سرداده می شد اما عدم پیگیری این موضوع نشان می داد که کادر سازی چیزی بیش از یک شعار نیست این همه باعث شد که در عطاری چپ عطری خوش تر از خباز یافت نشود و این خود یکی از دلایل اصلی شکست جریان چپ بود در حقیقت جریانی می تواند به بقاء ودوام خود ادامه دهد که بتواند با توجه به شرایط،خود را به  روز رسانی کند جریان چپ باید می توانست برای هر میدان نیرویی خاص خود تعریف کند اما متاسفانه این امر هرگز محقق نشد و شد آنچه شد
عملکرد ستادهای انتخاباتی:
ستادها بایستی شعارهای نو و حرف های تازه مطرح می کردند و روشهای جدیدی برای تبلیغ کاندیدای خود برمی گزیدند از سویی باید به وقت مناسب از تکنیک تک و پاتک تبلیغاتی استفاده می کردند باید سیاستهای آنها به نحوی تنظیم می شد که ستاد سایر کاندیداها را وادار به پاسخگویی و واکنش نماید از سویی باید برای تبلیغات منفی ستادهای مقابل،دفاعیات مناسب اتخاذ می شد همه به خوبی می دانیم که ماشین تخریب از چندی قبل از انتخابات کار خود را آغاز کرده بود حال باید از بزرگان ستادها پرسید که عملکرد آنها چگونه بود؟اگر شایعاتی که ماشین تخریب مطرح می کرد دروغ و ناروا بود چرا ستادها نتوانستند با اتخاذ روشهای مناسب، تاثیر مخرب آنها را از بین ببرند و اگر آن ادعاها درست بود چرا معتمدین و بزرگان جناح چپ باز هم به حمایتهای خود ادامه دادند؟
کلام آخر:
نه حیات سیاسی جناح چپ ترشیز به پایان رسده است و نه قرار است اوضاع سیاسی کشور به همین منوال ادامه یابد فردا می تواند از آن ما باشد به شرط آنکه گذشته را چراغ راه آینده کنیم بی تعارف باید بگویم که ما به نقد بی رحمانه خود نیازمندیم مطلبی که خواندید  تلاش یک فرزند ترشیز بود برای واکاوی مهمترین مسائل سرزمینش به امید آنکه فردای ترشیز روشن تر از دیروز و امروز باشد بی شک مسائل مهم دیگری نیز هست که به دذهن حقیر نرسیده است همچنین باید بگویم که در حین نوشتن  سعی کردم خود را از حب و بغض های رایج به دور دارم باز هم از ان همه تلاش و کوشش صادقانه شخص اقای خباز و تک تک دوستان سپاسگزاری می کنم لذا  بی آنکه تعصبی بر این نوشته داشته باشم و یا اینکه اصراری بر قبولاندن این مطلب به جامعه سیاسی ترشیز کهن به خرج دهم صادقانه از همه می خواهم که به این مطلب به عنوان سرآغازی بر یک تلاش جدید برای درک بهتر از شرایط گذشته و امروز بنگرند و در ادامه راه، نقد خود را بر این مطلب و مهمتر از آن بر گذشته چپ ترشیز به اطلاع عموم برسانند
امیر حیدریان

5 پاسخ

  1. با سلام خدمت آقای حیدریان ضمن خسته نباشید بابت درج مقاله تان در روزنامه آوای کاشمر من کامل آنرا خواندم فقط منظورتان را از درج مقاله را متوجه نشدم با تشکر

  2. با سلام هر جریانی در هر دوره از زیست سیاسی خود نیازمند نقد خویشتن است تا بتواند برای ادامه زیست خود قدمهای محکم تری بردارد به همین دلیل است که گمان می کنم جریان چپ در سراسر کشور به طریق اولی ودر ترشیزبه طور اخص نیازمند نقد بی رحمانه خود و انتشار آن در عرصه عمومی است چرا که مردم تنها به جریاناتی اعتماد می کنند که بوی پویایی را از آنها استشمام کنند بنده تاکنون هیچ نقد مکتوبی از جریان چپ کاشمر به چشم ندیده بودم و اعتقاد داشته و دارم که این مهم باید هر چه سریعتر انجام شود به همین دلیل بود که خود در این مسیر پیشقدم شدم علاوه بر آن معتقدم باید این نقدها ولو اینکه تند و تیز باشند در عرصه عمومی منتشر شوند و به اطلاع عموم برسند تا مردم بتوانند به آنها اعتماد کنند و باور کنند با جریانی طرف هستند که انعطاف پذیری کافی و آمادگی لازم جهت بهبود خود را دارد گمان من آنست که اگر بخواهیم علاج واقعه قبل از وقوع بنماییم گریزی نداریم که به نقد خویشتن بپردازیم هر چند ممکن است برخی بدخواهان به شادی و هیاهو بپردازند و ازاین نقد خویشتن سوءاستفاده نمایند گمان می کنم در ادامه بایستی به رفتار شناسی رقیب نیز پرداخته شود و این امر مستلزم تحقیقات علمی ومیدانی وسیعی است به هر روی اگر درک درستی ازنقاط قوت و کاستی خود داشته باشیم و علاوه بر آن رفتار سیاسی رقیب را به خوبی بشناسسیم و پیش بینی کنیم اینده از آن ما خواهد بود باید تاکید کنم که هیچ تعصبی بر روی نقد حاضر ندارم و معتقدم دیگران نیز باید وارد این میدان شوند و نظرات خود رامطرح نمایند نقشه راه آینده از دل همین نقدها و کند و کاوها بیرون خواهد آمد سپاس و بدرود

  3. ای کاش تمامی طیفهای سیاسی این دید را تاداشته باشند و عملکرد منفی خود را بر گردن دیگران و سایر جریانهای سیاسی نیاندازند

  4. با سلام و تشکر از جناب حیدریان
    2 سوال دارم:
    1. اینکه چرا این مطلب با مطلب شما در آوای کاشمر فرق داره؟ سانسورش کردن/
    2. فکر می کنید جناب خباز این مطلب را بخونه که محوریت آن است و دیگران حاشیه؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *