گزارشی از برگزاری اولین “فصل شعر” شهرستان کاشمر

به نام پروردگار اندیشه ها:
جمعیت ارباب وفا مگسلد از هم
این سلسله تا روز جزا مگسلد از هم
در آغازین فصل سال 1392 خورشیدی، نخستین ” فصل شعر” شهرستان کاشمر در محل کتابکده ی نردبان آسمان این شهر برگزار شد. این برنامه که به صورت خودجوش و به همت چند تن از شاعران شهرستان کاشمر و با حمایت و مساعدت باغ فرهنگ ترشیز در عصر روز 14 فروردین برگزار شد، اولین برنامه از سلسله برنامه های “فصل شعر” کاشمر بود که قرار است هر فصل برگزار شود.
شهرستان کاشمر را اهالی شعر خراسان با شعر و غزل ناب مخصوص به خودش می شناسند. شهرستانی که روزگاری با انجمن شعر جوان و انجمن شهاب ترشیزی اش در سطح اول شعر خراسان و عرصه های شعری کشور مطرح بوده و پس از وقفه ی چند ساله به دلایلی مانند مهاجرت و پراکندگی حاصل از تحصیل و شغل شاعران، دوباره عزم خود را جزم کرده است تا با هم آوایی و سازمان یافتگی دوباره و با حضور دو نسل شعر (نسل پیشکسوت و نسل جوان) در کنار هم در جهت احیا و اعتلای شعر کاشمر گام بردارد.
در همین راستا اولین “فصل شعر” کاشمر با حضور اهالی شعر و ادب و هنرمندان عرصه ی موسیقی این شهر، یک شب هنرمندانه و بهاری را برای فرهنگ و ادب کاشمر با حضور شاعران دو دهه ی اخیر این شهر فرهنگی رقم زد. در این برنامه شاعران معاصر کاشمر و اعضای اولین انجمن شعر جوان کاشمر در سال های 70 که برخی از این شاعران از جمله ی شاعران مطرح در سطح کشور و استان خراسان بوده و هستند حضور داشتند. از جمله ی این شاعران می توان به افرادی مانند : علی اصغر داوری ترشیزی، مرتضی آخرتی، محمد صابری تولایی، هادی محمد علی پور، مرضیه داوری ترشیزی، محمدرضا نداف و… اشاره کرد.
حضور شاعران جوان و اعضای فعال این روزهای شعر کاشمر نیز شور و لذت خاصی به این برنامه بخشیده بود.
در اولین “فصل شعر” کاشمر که اجرای آن را مرتضی آخرتی صاحب مجموعه شعر زیبای “شکسته بسته ترین جمله ی جهان” بر عهده داشت، مراسم با قرائت قرآن توسط شاعر جوان و متعهد یعنی محمد هنری آغاز شد و سپس بخش اول شعر خوانی ها با شعر خوانی شاعر دانش آموز، علی علیدوستی این گونه جریان گرفت:
صد ها دل دیوانه در زنجیر دیدم
از عشق تو صدها جوان را پیر دیدم
و با شعر خوانی جعفر مرجانی شاعر سپید سرا و داستان نویس جوان کاشمری با شعر سپید زیبایی ادامه یافت:
در سینه ام
آتشتی روشن کردی
که رویاها دورش پا می کوبند و می رقصند…
سارا نداف 10 ساله که فرزند پدر و مادری شاعر (مرضیه داوری و محمدرضا نداف) نیز هست با شعر خوانی خوب و خوش لحنش حضار را به ذوق آورد. سارا خانم نداف برای پدر و مادرش خواند:
زندگی بی تو
مثل بذر پاشیدن در نمکزار است مادرم!
زندگی بی تو
مثل ریشه ی خشکیده ی درختی در باغ است پدرم…
پس از سارا نداف کم سن و سال، تعداد دیگری از شاعران جوان و توانمند کاشمر سروده هایشان را قرائت کردند. افرادی مثل :
ادریس زاده عباس با غزلی به این مطلع:
لباس نقره ایت را کنار من بتکان
بریز هر چه که داری به روی من، باران…
و زهرا ولی پور و ابوالفضل حسینی نژاد که از دیگر شاعران جوان بودند و در بخش اول شعر خوانی ها شعر خواندند . این بخش با شعرخوانی حوریه نداف با این مطلع:
و سیب معجزه ای شد که عشق نازل گشت
ولی چه شد که غریبانه رو به ویرانیست…
و غزل زیبای مرضیه هاشم زاده شاعر نام آشنای کاشمری این گونه ادامه یافت :
هی دامن پر از چمنت را تکان بده
ای دختر مجاور آن سوی چهارراه…
محمد صابری تولایی شاعر مطرح دیگری بود که در بخش اول شعر خواند. محمد صابری شاعر و نقاش هنرمند کاشمری که سال هاست با مهاجرت به نیشابور از شهر خود دور است و از اولین افراد پایه گذار انجمن شعر جوان کاشمر در سال های نه چندان دور به حساب می آید در این شب به یادماندنی (به گفته ی خودش) خاطراتی را از زمان حضورش در انجمن شعر دهه ی 70 کاشمر گفت؛ خاطرات تلخ و شیرینی که حس دلتنگی و خوشحالی از حضور دوباره در این جمع را نه تنها در او بلکه در سایر هم دوره ای هایش افزون کرد. محمد صابری تولایی از سعید تاج محمدی و علی اصغر داوری برای دعوت و فراهم کردن شرایط حضورش در این محفل به یاد ماندنی پس از سال ها تشکر کرد. او پس از سال ها هم چنان از کاشمر به عنوان شهر شعر خود با حس تعلق فراوانی سخن می گوید.
غزل های محمدصابری تولایی همیشه خواندن دارد و از زبان خودش آن هم در شهر اصلی خودش شنیدنی تر:
تو می خندی و کوهستان فوجی می شود روشن
چه برفی ریخته بر شانه هایت، نازنین من!
سکوت از شاخه های نیروانا می رود بالا
و بودا چهارزانو زیر آن با یک نخ و سوزن،
به سطح آب می دوزد نگاه تشنه ی ما را
به مردابی پر از نیلوفر آبی، پر از ساتن…
مرتضی آخرتی مجری برنامه، پس از پایان بخش اول شعر خوانی از گروه موسیقی محلی کاشمر دعوت کرد تا به جایگاه بیایند. این گروه که از آقایان یوسفی (آواز)، حصاری (تار)، علی نیا (تنبک) شکل گرفته بود، با اجرای تحسین برانگیزشان تشویق و شور وشوق حاضران را بر انگیختند. این بخش از برنامه آن قدر جذاب بود که عابران چهارراه بهبودی کاشمر را به فضای صمیمی کتابکده ی نردبان آسمان بکشاند و در حظّ این هنرمندی شریک کند.
شب زیبای اولین “فصل شعر” کاشمر را مرتضی آخرتی با دعوت از استاد مهدی صابری تیموریان ادامه داد. استاد صابری تیموریان که سال هاست با مهاجرت از کاشمر همانند مرتضی آخرتی و محمد صابری تولایی ساکن نیشابور هستند، حضور در این شب و محفل را شگفت انگیز و وصف نشدنی خواندند و پس از بیان خاطراتی از اوایل شکل گیری انجمن شعر شهاب ترشیزی در اوایل دهه ی 70، حضار را به شنیدن غزل زیبایی دعوت کردند.
حضور همراه با صمیمیت حضار که غالباً از هنرمندان و شاعران کاشمری بودند این جلسه ی 3 ساعته را نه تنها قابل تحمل بلکه لذت بخش و پر انرژی به پیش برد.
بخش دوم برنامه با سخنرانی ادیبانه ی استاد ادبیات کاشمر، استاد خاتمی پور ادامه یافت. دکتر خاتمی پور با خوانش چند حکایت از سعدی، نکاتی را در مورد بهار در شعر فارسی و اخلاق و عرفان در متون اصیل ادبی فارسی بیان نمودند.
شعر خوانی ها در بخش دوم با شعر خوانی مرضیه داوری از شاعران نام آشنای سال های نه چندان دور خراسان ادامه یافت. خانم داوری حضار را به سپید کوتاهی دعوت کرد:
آغوشت را زیر دکمه های پیراهنت پنهان کرده ای
درهای بسته
از دیوارها غم انگیز ترند…
محمد رضا نداف همسر خانم داوری نیز پس از بیان خاطرات خود از زمان حضور در انجمن شهاب ترشیزی کاشمر غزل زیبایش را این گونه شروع کرد:
ساقیان شوکران! جامم دهید
دختران تیغ ها کامم دهید…
در ادامه صادق داوری ترشیزی با دو رباعی و چند سپید کوتاه شعر خواند:
آخرین برف
کفنی شد بر تن سرد جنگ.
سربازهای مرده ی دو طرف
جنگ را با خود به بهشت خواهند برد…
سارا صابری تیموریان همسر علی اصغر داوری نیز با سپیدی کوتاه در این شب شاعرانه سهیم شد:
دوستت دارم
نه آن گونه که بسیاری
بسیاری دیگر را…
محسن خیابانی را باید از جدی ترین و آینده دارترین های شعر سپید و نیمایی در کاشمر دانست. دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه علامه طباطبایی در این برنامه یک نیمایی زیبا خواند:
باورش همیشه سخت بوده است …
عاشق کسی شوی که هیچ گاه…
عاشقت نبوده است
عاشق کسی که لایقت نبوده است …
و تو
بی دلیل بی دلیل بی دلیل
انتظار می کشی
رنج های از خزان ندیده را
از بهار می کشی …
محمد هنری نیز شاعر نوجوانی است که ترم اول را در دانشگاه امام صادق (ع) در محضر اساتیدی هم چون فاضل نظری و مجموعه شهرستان ادب کسب فیض می کند و امیدهای بسیاری به او و شعرش هست. غزل زیبای او در فصل شعر کاشمر این گونه آغاز شد:
شعر مرا حتی ور اندازی نکردی
هی خواستم عاشق شوم نازی نکردی…
در ادامه ملیحه آهنگری نیز شعر خواند. خانم اهنگری هم از شاعران هم دوره ی انجمن دهه ی 70 کاشمر است.خانم آهنگری سپید زیبایی را قرائت کرد و حضور در این شب را پس از سالها جذاب و شگفت انگیز دانست. آقای حسن نداف نیز همین طور از شاعران این دهه بود که دو شعر شنیدنی خواند.
این برنامه مهمان شاعره ای هم داشت که کسی نبود جز ندا سهراب زاده همسر مرتضی آخرتی مجری برنامه. خانم سهراب زاده از شهر بانه در غرب کشور هستند و غزلی را با این مطلع به کاشمر آورده بودند که:
چه اتفاق شگفتی است این که بعد از من
بهار آمده و سر زده است از روزن…
هادی محمدعلی پور را خراسانی ها در جشنواره های متعددی هم چون جشنواره شعر مسجد، دفاع مقدس و…دیده اند و شنیده اند شعرهای خوبش را. آقای محمد علی پور در ابتدا از عوامل برنامه به خاطر گرد هم آوری چنین جمع صمیمانه ای تشکر کرد و سپس چند رباعی زیبا خواند:
تابیدی و زلف یار آمد به میان
دلتنگ شدی قرار آمد به میان
یک عمر اسیر مکر سرما بودیم
لبخند زدی، بهار آمد به میان
از نکات جالب این برنامه حضور حاضران در جلسه تا آخرین دقایق برنامه بود. برنامه ای که از ساعت 18 و 30 دقیقه آغاز شده بود و تا حدود ساعت 22 ادامه داشت.
در پایان این برنامه سعید تاج محمدی و علی اصغر داوری شعر خواندند.
سعید تاج محمدی ابتدا از شاعران کاشمر خواست تا این فصل را به فصول بعدی وصل کنند و در فصل شعر های بعدی همین طور با شکوه و صمیمی حضور یابند و سپس از علی اصغر داوری بخاطر پای کار بودن و همکاری اش و نیز از باغ فرهنگ ترشیز و مدیر این مجموعه یعنی دکتر سادات ترشیزی به خاطر حمایت هایشان تشکر کرد.
تاج محمدی در ادامه دو غزل خواند:
شلیک کن آن اخم های سهمگینت را
بر هم بزن با خنده ای نظم نوینت را
و غزل دومش را به حضرت موعود (عج) تقدیم کرد که پایانی کاشمری و خراسانی داشت:
از دست داده ام همه کس را تو را که نه
از غیر دل بریده ام از آشنا که نه…
…درمان درد کهنه ی ما ادعا نبود
آری دعا کنید؛ نه؛ تنها دعا که نه…
…باید تو را به شیوه دیگر خطاب کرد
با این همه حواشی و با هوی و ها که نه
با لهجه ی لطیف خراسانیم فقط:
” یَک روز بییی ببینُمِت آقا خدا کِنَه”
در پایان هم علی اصغر داوری که قصد شعر خوانی نداشت با اصرار حضّار سپید زیبایی را خواند و ضمن تشکر از همکارش تاج محمدی و موسسه ی باغ فرهنگ ترشیز، از شاعران کاشمر برای حضور در فصل شعر بعدی دعوت کرد :
مرد باید نان بگیرد
مرد باید سیب زمینی بگیرد
سیگار بگیرد
ذات الریه بگیرد
کمی افسردگی
و خیلی چیزهای دیگر…
***
اولین “فصل شعر” کاشمر با همه ی زیبایی ها و لحظات به یادماندنیش با غزل خوانی مرتضی آخرتی به پایان رسید تا شاعران شهرستان شاعرپرور کاشمر تا تابستان آینده در انتظار جمعی دوباره، دقایق شاعرانه ی زندگی شان را پی بگیرند.
دومین “فصل شعر” کاشمر در اوایل تابستان 92 برگزار خواهد شد.

5 پاسخ

  1. برنامه خوبی بود… فقط زیادی به تعریف از یکدیگر گذشت که شان جلسه را پایین آورده بود…

  2. خوب شد امدم وگرنه نظر بالایی به حساب من نوشته می شد حق داشتند که تعریف کنند من یکی که ذوق زده بودم دوازده سیزده سال گذشته است از همه دوستانی که در گذشته شعر های ضعیف مرا تحمل می کردند تشکر می کنم من بعد از دوازده سال هفته گذشته نوشتم

  3. سلام.. خواهر خوبم… تعریف از شعر و ادبیات و آثار خلق شده و عناوین شایسته کسب شده توسط هنرمندان شهرستان مایه مباهات و شایسته معرفی و تعریف است … امامنظورمن تعریفهای غیر ضرور ازحال و احوال و فک و فامیل دور! بود چنانکه گوشه ای از آن در متن هست …! ضمنا چرا بعد 12 سال….؟

  4. م الف (جوانه)ی عزیز
    حق با شماست کمی بیش از حد متعارف جلسه به صحبت های شخصی و دوستانه گذشت که آن هم بدلیل دیدار دوستان بعد از سال های طولانی بود. برای جلسه ی اول خوب بود. انشاالله فصل شعر تابستان بیشتر به شعر پرداخته بشه
    اما اینکه چرا بعداز 12 سال این سوال من است از شما ها که در کاشمرید…

  5. حالا بعد از سه ماه سلام
    من از اول هم شاعر نبودم چیزهایی در حاشیه می نوشتم شما فرض کنید متن ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *